کد مطلب:93748 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:453

ترک تن پروری











12- و اجسادهم نحیفه

ترجمه: جسمهای آنها (پرهیزكاران) نحیف و لاغر است.

شرح: منظور از بدنهای نحیف چیست؟ آیا هر لاغری پرهیزكار، و هر انسان فربهی غیر متقی است؟، آیا ملازمه ای بین وجود تقوی و لاغری بدن و بین عدم تقوی و درشتی هیكل وجود دارد؟ مسلما جواب منفی است، زیرا چه بسیار بزرگوارانی همچون امام باقر (ع) كه هیكلی درشت و بدنی فربه داشتند، و چه بسیار افراد پستی كه لاغر اندام بودند، پس مراد از لاغری بدن پرهیزكاران چیست؟ دو احتمال قابل تصویر است:

1- مراد این است كه: هم و غم و هدف آنها تن پروری و شگمبارگی و فرو رفتن در خواب و خور نیست، بهترین تعبیرات را در كلمات مولی در نامه[1] به عثمان بن[2] حنیف می توان یافت، عثمان نماینده مولی و استاندار بصره بود كه در آنروز

[صفحه 302]

مركز تجارت و داد و ستد بود، عثمان را توانگران شهر دعوت كردند و او بر سر سفره رنگین آنها نشست، حضرت مطلع شده، و تو بیخنامه ای بدین شرح برای وی نوشتند كه: ای عثمان به من خبر رسیده در میهمانی ای رفته ای كه: گرسنگان پشت درب و كسانی كه سفره هایشان رنگین است دور سفره نشسته اند، من از تو انتظار نداشتم در چنین مجلسی روی، آگاه باش كه برای هر پیروی، امامی است، كه: به او اقتدا می كند، و در ذیل عنایت روشنگری او راه می یابد، آگاه باش كه امام شما، از دنیای خود به دو كهنه پیراهن (رداء (لباسی كه روی جامه می پوشند مثل عباء) و ازار (لباسی كه با آن خود را می پوشانند و از بالا تا پائین را در بر می گیرد) و از خوراكش به دو قرص نان اكتفاء كرده است، آگاه باشید كه شما قدرت چنین كاری را ندارید، ولكن مرا با پرهیزكاری و كوشش و پاكدامنی و درستكاری یاری كنید، (از كارهای ناشایسته دوری گزیده خود را بسازید تا مرا در اصلاح حال رعایا و زیر دستان یاری نموده باشید) به خدا قسم، از دنیای شما طلائی نیندوخته و از غنیمتهای آن مالی ذخیره، نكرده و با كهنه جامه ای كه در بر دارم جامه ی كهنه دیگری آماده ننموده ام.

در لابلای كلامش می فرماید: فكر مكن اگر غذایم ساده است، برای این است كه ندارم، و از غم بی چیزی افسرده ام، بهترین نان و خورشت و عسل مصفی و بهترین جامه ها را می توانم فراهم كنم، ولی «فما خلقت لیشغلنی اكل الطیبات

[صفحه 303]

كالبهیمه المربوطه همها علفها، او المرسله شغلها تقممها، تكترش من اعلافها و تلهو عما یرادبها»، آفریده نشده ام كه خوردن طعامهای نیكو (از نیكبختی جاوید) بازم دارد، مانند چهار پای بسته شده كه اندیشه اش علف آن است، یا مانند چهار پای رها گشته كه خاكروبه ها را به هم زند تا چیزی یافته بخورد، پر می كند، شكنبه را از علفی كه به دست آورده، و غفلت دارد از آنچه برایش در نظر دارند، (نمی داند كه صاحبش می خواهد فربه شود تا به كشتارگاهش فرستد یا برایش باركشی نموده كارش را انجام دهد) در پایان نامه چنین می فرمایند: «فاتق الله یا ابن حنیف، ولتكفك اقراصك لیكون من النار خلاصك» (ای پسر حنیف به ترس از خدا (شكم چرانی مكن) و چند قرص نانت باید ترا بس باشد تا سبب رهائیت از آتش گردد).

مراد حضرت از این سخنان این است كه مردان خدا همشان هرگز در شكمشان خلاصه نمی شود، و گرنه غذاهای طیب و طاهر خوردن برای نیرو گرفتن و عبادت و جهاد كردن چه اشكالی دارد.

در آیات مختلف امر به استفاده از طیبات و غذاهای پاكیزه و نهی از عدم استفاده از آنها شده است:

1- «یا ایها الرسل كلوا من الطیبات و اعملوا صالحا» (ای پیامبران از غذاهای پاكیزه بخورید و عمل صالح انجام دهید)[3] در این آیه خوردن طیبات را وسیله ای برای وصول به عمل صالح شمرده نه وسیله ای برای تن پروری و شكمخوارگی، در عین حالی كه ما را امر به استفاده از طیبات و پاكیزه ها می كند، عمل طیب و صالح هم از ما می خواهد این مسئله در حدیث كوتاه و پر محتوائی از رسول گرامی نقل شده است، ایشان فرمودند: «یا ایها الناس ان الله طیب لا یقبل الا طیبا» (ای مردم خداوند پاك و پاكیزه است و جز عمل پاك و پاكیزه چیزی را قبول

[صفحه 304]

نمی كند).[4].

2- «من حرم زینه الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق» (چه كسی زینت الهی را كه برای بندگانش آفریده، و رزقهای پاكیزه او را حرام و ممنوع كرده است).[5].

در این آیه با استفهام انكاری استفاده از زینتهای الهی و روزیهای خداوندی را بیان كرده است، البته مسلم است، كه: به عنوان وسیله و نردبان ترقی حلال شده، نه به عنوان اینكه نفس استفاده از اینها هدف و شكمهای انسانها خدایان آنها باشد (بطونهم آلهتهم).

3- «یا ایها الذین آمنوا لا تحرموا طیبات ما احل الله لكم» (ای كسانی كه ایمان آوردید، تحریم و منع نكنید چیزهای پاكیزه ای را كه خداوند برای شما حلال كرده است).[6].

در این آیات امر به استفاده از طیبات و نكوهش افرادی كه منع از طیبات می كنند شده است، و از همینجا استفاده می شود اگر این آفریده های خداوندی بد بود، هرگز خالق حكیم و پروردگار علیم خلق نمی كرد، و حال كه خلق كرده چرا منع كند؟! مگر تضادی بین دستگاه آفرینش و تعالیم و دستورات مذهبی است؟ به دنبال قسمتی از آیه 32 سوره اعراف كه ذكر كردیم خداوند به پیامبر اكرم (ص) امر می فرماید كه به مردم بگو این پاكیزه ها و اموری كه خداوند حلال فرموده، در این زندگی دنیوی برای افراد با ایمان است، و استفاده غیر متدینین استفاده تبعی است، اولا و بالذات خداوند برای مومنین خلق كرده است، چنانكه باغبانی كه به گلها آب می دهد، برای پرورش گلها است هر چند علفهای هرزه هم در عین عدم شایستگی

[صفحه 305]

در كنار خوان گسترده برای گلها لقمه ای برمی گیرند، اما این نعمتها در قیامت فقط مخصوص مومنین است، زیرا آنجا جای مخلوط شدن گلها با علف هرزه ها نیست، جائی نیست كه علفهای هرزه هر كجا بخواهند رشد كنند، آنجا محدوده ها مشخص شده است، آنجا گلها در طرفی و علفهای هر جائی و هرزه در طرفی از یكدیگر ممتازند، آنجا مكانی نیست كه بتوان بر سر خوان سفره دیگری نشست، (قل هی للذین آمنوا فی الحیوه الدنیا خالصه یوم القیامه).[7].

در اینجا مطالبی را درباره استفاده از طیبات، زینتها و تجملات و عدم اسراف در آنها از تفسیر نمونه ذیل آیه 32 اعراف نقل می كنیم:


صفحه 302، 303، 304، 305.








  1. نهج البلاغه- نامه 45 فیض و صبحی صالح.
  2. عثمان بن حنیف حاكم بصره و برادرش سهل بن حنیف از طرف مولی حاكم مدینه بود، و هر دو از اصحاب رسول خدا (ص) و تا آخر عمر شیعه و دوستدار امام (ع) بودند و از اینرو اهل رجال در نیكی این دو برادر اختلاف و تردید نداشته، در نقل اخبار آنها را مورد وثوق و اطمینان می دانند، درباره عثمان بن حنیف دارند به دستور حضرت وقتی اصحاب جمل (طلحه و زبیر و عایشه و پیروانشان) وارد بصره شدند، با آنها جنگ كرد تا اینكه قرار شد تا آمدن آن بزرگوار با هم مدارا كرده و زد و خورد نكنند، ولی اصحاب جمل به امر عایشه خزانه داران بیت المال را سر بریدند و گروهی را هم كشتند و موی سر و ریش و مژه و ابروی عثمان بن حنیف را هم كنده از شهر بیرونش كردند كه در بین راه به حضرت رسید و حضرت بر او گریسته و فرمودند، از پیش ما پیر رفته جوان باز آمدی) (نقل از شرح نهج البلاغه فیض ذیل نامه 45 و خطبه 171).
  3. مومنون 51.
  4. تفسیر قرطبی ج 7 صفحه ی 4519 ذیل همین آیه (نقل از تفسیر نمونه ج 6 ذیل همین آیه).
  5. اعراف 32.
  6. مائده 87.
  7. احتمال دیگری هم برای تفسیر این آیه آمده كه چون مواهب دنیوی آمیخته با گرفتاریها و گاهی همراه با غمها و اندوهها است در آخرت و سرای ابدی خالص از همه ی این ناملایمات و ناگواریها در اختیار مومنین قرار می گیرد، ولی تفسیر اول كه در متن ذكر شد مناسبتر به نظر می رسد.